بر اساس تئوریهای روانشناختی انگیزه، مدیریت برای تشخیص و برطرفکردن نیازهای کارمندان متفاوت (کارمندانی که هرکدام به نوبه خود نیاز به کمکهای انگیزشی متفاوتی دارند) در جایگاه بسیار سختی قرار دارد. مدیرها برای برطرفکردن نیازها از ابزارهای کمی میتوانند استفاده کنند تا به آنها اجازه کنترل انگیزه را بدهد. این ابزارها شامل تقویت و مجازات مثبت و منفی میشود. در این مطلب به بررسی بیشتر نظام تشویق و تنبیه در سازمان میپردازیم.
نظام تشویق در سازمان
تشویق، فرآیندی از تقویت رفتارهای مطلوبی است که معمولا از طریق پاداش انجام میشود.
تشویق مثبت و منفی
در تشویق، میزان رفتار مطلوب، از طریق پاداشدادن (تشویق مثبت) یا حذف محرکی ناخوشایند (تشویق منفی) خیلی سریع بعد از هر رفتار، افزایش مییابد. موزدادن به میمون برای انجام ترفندی، تشویق مثبت بهحساب میآید و حذف سروصدای ناخوشایند و پیوسته زمانیکه موش دکمه را فشار میدهد، مثالی از تشویق منفی است.
تشویق بهعنوان ابزار مدیریتی
در مفهوم مدیریت، تشویقکنندهها شامل: افزایش حقوق، پاداش، ارتقای شغلی، درآمد متغیر، ساعتهای کاری منعطف و مرخصی با حقوق میشود. یکی از رایجترین تکنیکهای تشویق مثبت، برنامه تشویقی است. برنامه تشویقی، طرحی است که برای بهبود و تشویق فعالیتها و رفتارهای مشخص و نتایج کاری کارمندان در مدت زمانی تعریفشده استفاده میشود.
برنامههای تشویقی میتواند باعث کاهش جاگزینکردن کارمندان، افزایش روحیه و وفاداری، بهبود سلامتی، ماندن کارمندان بیشتر در شرکت و انگیزهدادن به کارمندان برای انجام فعالیتهای روزانه شود. انگیزهدادن به کارمندان میتواند به درآمد کسبوکار و افزایش بازدهی کمک کند.
مدیرها مسئول تشخیص رفتارهایی هستند که یا باید بهبود پیدا کنند و یا باید کارمندان را از انجام آنها دلسرد کنند. البته در همین حین باید بهدقت اهداف سازمانی را هم بررسی کنند. اگر مجازاتکردن و پاداشدادن در راستای اهداف سازمان باشد، باعث ایجاد فرهنگ و محیط کاری میشود که آن اهداف را دربر دارد.
مثالی از نظام تشویق در سازمان
یک تیم فروش فناوری اطلاعات (IT) را در نظر بگیرید. بزرگترین هدف این تیم، فروش نرمافزارهای جدید به کسبوکارهای دیگر است. مدیر این تیم ممکن است بر این موضوع تأکید داشتهباشد که محصولاتشان را به کسبوکارهایی بزرگ (قراردادهای بزرگ) بفروشند. برای رسیدن به این هدف، او به اعضای تیم برای قراردادبستن با شرکتی که بیشتر از ۵۰۰۰ کارمند دارد، پاداش میدهد. او به ازای هر قرارداد ۵ درصد حق کمیسیون از کل حجم فروش را به آنها میدهد. این پاداش باعث تشویق رفتاری میشود که قراردادهای بزرگ را محتمل میسازد و به اعضای تیم انگیزه میدهد تا با قدرت به سمت اهداف کار کنند و در نتیجه باعث افزایش تعداد قراردادهای بزرگ شوند.
ویژگیهای برنامه تشویقی موفق
برای اینکه به آسانی برنامهای سودمند ایجاد شود باید هرکدام از ویژگیهای برنامه تشویقی با علایق هر شرکتکننده متناسب باشد. هر برنامه تشویقی موفق باید دارای قوانین مشخص و تعریفشده، پاداشهای مناسب، استراتژیهای ارتباطی مؤثر و معیارهای سنجش موفیت باشد. زمانیکه هر کدام از این ویژگیهای برنامه با مخاطب هدف سازگار شد، شرکتها بهتر میتوانند شرکتکنندگان برنامه را جذب کنند و بازدهی کلی برنامه را ارتقا دهند.
نظام مجازات در سازمان
مجازات، مشخصکردن پیامدهای منفی با هدف کاهش یا متوقفکردن رفتار ناخوشایند فردی است.
نظام تنبیه در سازمان
مجازات، کلمهای است که از آن در مفهوم تحلیل رفتاری و در نوع خاصی از تغییر رفتار عمدی که بهعنوان شرطیشدن فعال شناخته شدهاست. استفاده میشود. مجازات، فرآیندی از کاهش بروز رفتار (قابل سنجش) است. اصلیترین مثالها از چنین رفتارهایی شامل: میزان کشیدن اهرم، مدتزمان نگهداشتن یک دکمه یا سرعتی که سوئیچ با آن بعد از شنیدهشدن صدایی میچرخد، میشود.
مجازات مثبت و منفی
در مجازاتکردن، میزان رفتار هدف، با مشخصکردن پیامدهای منفی (مجازات مثبت) و یا با حذف محرکی خوشایند (مجازات منفی) بهسرعت بعد از هر رفتار کاهش پیدا میکند. زمانیکه موشی را میترسانند تا در هزارتو بهجای راست به چپ برود، نوعی مجازات مثبت بهحساب میآید ولی زمانیکه عروسک کودکی را بهدلیل اینکه برادرش را کتک زدهاست، میگیرند، مثالی از مجازات منفی است.
مجازات بهعنوان ابزار مدیریتی
هدف مجازاتکردن، جلوگیری از بروز دوباره رفتاری غیرقابل قبول و ناخوشایند در آینده است. با توجه به نظریه بازدارندگی، آگاهی از مجازات جلوی افراد را برای انجام رفتار نادرست میگیرد. میتوان فردی را خیلی سریع بعد از انجام رفتاری نادرست مجازات کرد که دیگر تمایلی برای انجام دوباره آن رفتار نداشتهباشد یا از قبل به او درباره مجازات آموزش داد تا با آگاهی از آن رفتار نادرست دیگر تمایلی به انجام آن نداشتهباشد. در مفهوم مدیریت، ابزارهای مجازات شامل: تنزل رتبه، کاهش حقوق و اخراج میشود.
در سازمانها و کسبوکارها، مجازاتکردن و نظریه بازدارندگی نقش حیاطی را در ایجاد فرهنگ کاری ایفا میکنند؛ فرهنگی که در راستای انتظارات شرکت باشد و در آن از مشاجرهها و پیامدهای منفی داخلی و خارجی دوری شود. اگر کارمندان بهطور مشخص بدانند که چه کارهایی را نباید انجام دهند، بهطور کلی از انجامدادن آنها دوری میکنند. پیشگیری بسیار ارزانتر و راحتتر از روشی است که در آن باید منتظر اتفاقی ناگوار بود. به همین دلیل است که به کارمندان درباره قوانین و مجازاتها از پیش آموزش میدهند تا بتوانند تخلف را کنترل کنند. این کار، روشی بسیار متداول است.
(https://dingontime.com/)سامانه حضور و غیاب آنلاین دینگ
No comments:
Post a Comment